ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

دلنوشته های مامان

واكسن 18 ماهگي

ديروز يكشنبه 12/9/91 ترنم بي خبر از همه جا صبح زود به هواي رفتن خونه مادر جون زود بيدار شد و رفتيم بهداشت تا واكسن 18 ماهگي بزنه قد و وزن ترنم نرمال بود وزن 10 كيلو 400 گرم و وقد 84 سانت بود فدات بشه ماماني فكر كرده رفتيم پيش دكتر تا معاينه بشه گفتم رو تخت دراز بكش خوابيد رو تخت وقتي واكسن اول و زد كلي گريه كرد واكسن دوم كه جيغ ميكشيد بعد بغلش كردم اومديم بيرون هر كاري كردم ازم جدا نشد خلاصه ديروز مرخصي گرفتم و موندم پيش دخترم يه كم تب داشت و نميتونه خوب را بره
13 آذر 1391

بدون عنوان

امروز چهارشنبه 8 اذر 91 روز شنبه ترنم بايد واكسن 18 ماهگي بزنه يه هفته اس استرس دارم نگرانم خيلي ميترسم ميگن بچه نمي تونه خوب راه بره همش بغلش ميكنم تا اين روزا بگزار نصف جون شدم من كه طاقت ندارم ميدم باباش و مامان بزرگ ببرن واكسنشو بزنن الهي مامان دورت بگرده ...
8 آذر 1391

بدون عنوان

من  و مامانم و تمام فامیل مامانی روز پنج شنبه 11 ابان رفتیم اصفهان عروسی اکبر پسر خاله مامانم عروسی توی باغ تالار بود و خیلی سرد مامان حسابی منو پوشونده بود که مریض نشم خیلی خوش گذشت اما اخراش دیگه مامان از سرما طاقت نیورد و رفت تو ماشین نشست خلاصه من با ایدا و گلاره کلی بازی کردم و کف کردم و روز شنبه برگشتیم خونمون و باز مدرسه مامان و صبح بیدار کردن من از خواب ناز ای بابا کی میشه من یه روز صبح خواب راحت داشته باشم................... ...
16 آبان 1391