ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

دلنوشته های مامان

بدون عنوان

اینم چند عکس از ترگل مامان تو حرم امام رضا البته ترگل خانوم اصلا وای نمیسه که کسی ازش عکس بگیره اینارو هم به زور ازش گرفتم اونم با گوشیم
8 مرداد 1391

برگشت ترنم از مسافرت یک هفته ای

سلام من اومدم خیلی مسافرتمون خوب بود خوش گذشت جای همگی خالی ما همگی یعنی خانواده خاله زهرا و خاله ازیتا روز جمعه ٣١ تیر با قطار از اصفهان رفتیم مشهد ترنم گلم هم رفت زیارت امام رضا اما دخملمچون خیلی کوچوتو بود نتونست بره استخر موجهای ابی.ترنم با موژان و متین و ایدا و گلاره کلی جور شد وبازی کرد از بس بیرون بودیم الان که برگشتیم (٥/٥/٩١)همش میگه بیلون الهی مامان فداش بشه
7 مرداد 1391

ترنم عشق اجي موژان

امروز پنج شنبه 22/4/91 ما الان خونه خاله زهرا هستيم ترنم اجي موزان بل متين دارن بازي مي كنن ترنم خيلي خوشحاله و با من اصلا كاري نداره نق هم نميزنه چون اينجا با بچه ها خيلي سرگرم شده ...
22 تير 1391

بدون عنوان

چهارشنبه 21/4/91 ساعت 43/13 دقیقه دخملم حموم کرده خوابیده الان باباشا از بیرون اومد وقتی صداشو شنید و از خواب پرید و گفت بابا جی و اومد بغل باباش خیلی با باباش جور .الان هم باباش داره بهش گیلاس میده به قول ترنم میمه به میوه میگه میمه فداش بشم من ...
21 تير 1391

ترنم و ارشک

سه شنبه ١٣/٣/٩١دخملم الان سوار تابش شده به قول خودش تاب تاب عباسی و ارشک داره تابش میده اونم داره کیف میکنه و میخنده و به ارشک میگه ای ایی.چه کیفی میکنن هر دوتاشون ...
13 تير 1391