ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

دلنوشته های مامان

عروسی دایی پژمان و خاله فرنوش

1391/6/26 14:49
نویسنده : مامان اذین
360 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه 24/6/91 عروسی پسر خاله و دختر خاله مامانم بود خیلی خوش گذشت و من واسه خودم رقصیدم اما اخراش دیگه کلافه و خسته بودم و همس نق میزدم و موقع برگشت به خونه خوابم برد و تا ساعت 5 خوابیدم اما ساعت 5 صبح بیدار شدم و دیگه خوابم نمی برد اما مامان که خسته بود و مهمان داشتیم و تا ساعت 4 صبح بیدار بود به زور منو ساعت 7 خوابوند دیگه خودش نخوابید .مامانی منو ببخش . دایی پژمان و خاله فرنوش جون عروسیتون مبارک بوسسسسسسسسسسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)